شبی در عالم خفته، گذرکردم از آن کوچه


چو ابریقی در افتاده ، گذر کردم از آن کوچه


تو را دیدم که آسوده ،گذر کردی از آن کوچه


چو تیری از کمان رفته ،گذر کردی از آن کوچه


تو را همراه خود دیده ،گذر کردیم از آن کوچه


چو اشک عاشقی رفته، گذر کردیم از آن کوچه


ولی در عالم دیده ، نبودش کس در آن کوچه


منِ تنهای دل خسته ،نبودش کس در آن کوچه


منِ بی یار و بی ساقی، گذر کردم از آن کوچه


نبودی تو کنار من ،گذر کردم از آن کوچه


از آن کوچه از این کوچه، گذر کردم از آن کوچه


به دنبال نگاه تو، گذر کردم از آن کوچه


چو اشکی در دل باران ،گذر کردم از آن کوچه


دلم با خاطری خسته، گذر کردم از آن کوچه


تو را دیدم در ان کوچه، گذر کردی از آن کوچه


تو را دیدیم ولی با او ،گذر کردی از آن کوچه

.....